گرمسیر

دست نوشته های بنده

گرمسیر

دست نوشته های بنده

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۱، ۰۰:۵۴ - sanaz
    ..
نویسندگان

غریزه جنسی او نیز در این سکوت موثر بود چون در آن هنگام همسری نداشت . گفتم چرا من و تو آزاد نباشیم که زنی را به ازدواج موقت در آوریم و از آن بهره جوییم ؟ او به نشانه موافقت سری تکان داد"من این موافقت را فرصت بزرگی یافتم و زمانی را مشخص کردم تا زنی برایش بیاورم که از او بهره بگیرد. من می خواستم ترس از انجام کار های مخالف اعتقادات عمومی را در او از میان ببرم" اما محمد شرط کرد که این کار مخفیانه باشد و آن زن نیز نام او را نداند. من فوری به دیدار یکی از زنان مسیحی در خدمت وزارت مستعمرات که برای فاسد کردن جوانان مسلمان در آنحا حضور داشتند" شتافتم و شرح داستان را برای او گفتم و نام اورا صفیه نهادم. ادامه دارد

گرمسیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.